معنی عنوان پادشاهان روسیه

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

پادشاهان

پادشاهان. [دْ / دِ] (اِ) ج ِ پادشاه. ملوک. صید. مُلَکاء. سلاطین. اَملاک. (منتهی الارب):پادشاهان را سوگ داشتن محال باشد. (تاریخ بیهقی).
پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند.
انوری.
پادشاهان سخن به صلابت گویند و باشد که درنهان صلح جویند. (گلستان). پادشاهان به نصیحت خردمند محتاج ترند تا خردمندان به صحبت پادشاهان. (گلستان). پادشاهان تخت توانند داد اما بخت نی و در مراتب خدّام توانند افزود اما در عمر نی. (دولتشاه سمرقندی).


عنوان

عنوان. [ع ُن ْ] (اِخ) ابن عثمان الزبیدی. رجوع به ابوالبر (هاشم عنوان...) شود.

عربی به فارسی

عنوان

درست کردن , مرتب کردن , متوجه ساختن , دستور دادن , اداره کردن , نطارت کردن , خطاب کردن , عنوان نوشتن , مخاطب ساختن , سخن گفتن , عنوان , نام و نشان , سرنامه , نشانی , ادرس , خطاب , نطق , برخورد , مهارت , ارسال , عنوان گذاری , سرصفحه , تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ , باسرتوپ زدن , کنیه , لقب , سمت , اسم , مقام , نام , حق , استحقاق , سند , صفحه عنوان کتاب , واگذارکردن , عنوان دادن به , لقب دادن , نام نهادن

فارسی به عربی

عنوان

تعلیق، رییس، صفه، عنوان، لقب، موضوع

معادل ابجد

عنوان پادشاهان روسیه

822

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری